كجاست شانهی امنی
تا بياسايم در كنارش
تا بگيرم آرام.
كجاست آغوشِ بازی
تا بگيرد مرا در برش،
بیدغدغهی من بودن
بی دغدغهی ما بودن.
كجاست آغوشِ بازت ای انسان
كی فرا میرسد لحظهی خلاصیِ تو؟...
طراحی،نقاشی،تصویرگری،عکاسی،مجسمهسازی، شعر و هر هنر دیگری که از دستم برآید را در اینجا خواهید دید.
۵ نظر:
گرچه به تصادف ولي تكرار وبگردي من ،مرابه دريچه هاي جديدي مي برد ومن باورودبه ان غارها از روزمرگي بيرون مي ايم.خردسندم كه به غارتنهايي شما امدم .اجازه وروددباره رادارم
سلام و مرسی، لطف میكنيد كه به من سر میزنيد
كجاست خاطره يار
عطر دلكش دلدار
بوي ياس و اقاقي چكيده از در و ديوار
سلام
شعري كه نوشته بوديد مرا ياد كلام خودم انداخت.
موفق باشيد
كيوان كاسب زاده
با عرض پوزش
سلام آقای كاسبزاده و ممنونم از لطفِ شما.
ارسال یک نظر