۱۳۸۸ آبان ۳۰, شنبه

رؤيای سبز Dream of Green


Oil color on canvas
رنگ‌روغن روی بوم


دستی بر شانه‌ام نشست
و ژرفای نگاهش
به پيش می‌راندم
گاه به گاه
نگاهی به پشت
شورِ به پيش رفتن
می‌افزايدم
از ويرانه‌های به جای مانده
صداهايی خوفناك و دلهره‌آور
می‌رسد به گوشم
در خوف می‌زيسته‌ام
به عقب نگاه نكن
كسی به من می‌گويد

۲ نظر:

Agalilian گفت...

می‌تونم بپرسم شعر یا نقاشی، کدومش اول شکل گرفته؟

Mitra گفت...

شعر در سالِ 83 سروده شده و نقاشی را در سالِ 85 كشيدم و اين پيوستگیِ موضوع كه در من بوده منجر شده به اين نقاشی و من بعدآ شباهتی بين اين شعر و نقاشی‌ام پيدا كردم و در اين‌جا آن‌ها را كنارِ هم قرار دادم . اما اين دليلی نيست برای اين‌كه بيننده حتمآ مجبور باشه مضمونِ شعر را با نقاشی تطبيق بده